گروه سياسى فرشاد محمودى : معاون امور كنسولى و پارلمانى وزير خارجه ايران در گفت وگو با «شرق» اعلام كرده كه هيچ يك از ايرانيان خارج از كشور در «ليست سياه» نيستند. «محمدعلى هادى» سفير سابق ايران در امارات و عربستان كه هفتمين سال حضورش در معاونت كنسولى را مى گذراند معتقد است در جريان اين هفت سال؛ با تسهيل ورود ايرانيان خارج از كشور به داخل يك «آشتى ملى» با مهاجران ايرانى برقرار شده است.
هادى در جريان اين گفت وگو به شرح خدماتى پرداخته است كه ايرانيان خارج از كشور مى توانند از نمايندگى هاى جمهورى اسلامى طلب كنند تا بدون نگرانى به ايران سفر كنند. معاون كنسولى وزارت خارجه ايران مى گويد بايد ديد امنيتى را از روى ايرانى هاى خارج از كشور برداريم، بنابر همين سياست هيچ ايرانى اى نخواهد بود كه به نمايندگى هاى جمهورى اسلامى مراجعه و تهران وى را از خدمات كنسولى محروم كند.
از ميان همه معاونان وزير خارجه ايران تنها سه معاون هستند كه دفاتر كارشان خارج از ساختمان محل دفتر وزير است. ضلع جنوبى باغ ملى ايران عمارتى است كه آلمان ها در روزگارى نه چندان دور براى وزارت نفت برپا كرده اند و اينك «محمد هادى» معاون كنسولى و پارلمانى دستگاه ديپلماسى ايران دفتر دارد. اين ساختمان محل مراجعه ايرانيان خارج از كشور يا خانواده هايشان است كه گرهى در كارشان پيش آمده. درواقع تنها بخشى از وزارت خارجه ايران كه با مراجعه عمومى مواجه است معاونت كنسولى است. مجموعه اى كه مدير ارشد آن يعنى «محمدهادى» به تازگى از سوى ايرانيان خارج از كشور به عنوان پاسخگوترين دولتمرد ايرانى انتخاب شده، با پيروزى محمد خاتمى در رياست جمهورى قرار بود متولى برقرارى آشتى ملى با ايرانيان خارج از كشور باشد.
اينك ۷ سال از آن روز مى گذرد كه سفير سابق ايران در «عربستان» براى انجام اين وعده انتخاباتى به تهران فراخوانده شد تا زمينه سفر ايرانيان خارج از كشور به وطن را فراهم كند. خاتمى گفته بود نگاه ها را بايد به ايرانى هاى خارج از وطن تغيير داد. اينك در آخرين ماه هاى استقرار دولت خاتمى اين وعده چقدر مهيا شده است؟ معاون كنسولى وزير خارجه ايران مى گويد اگر با استانداردهاى خارجى مقايسه كنيم نواقصى داريم اما نسبت به استانداردهاى ايران پيشرفت هاى بسيار خوبى داشته ايم. «محمد هادى» مسئول ارتباطات دفتر امام خمينى(ره) در نوفل لوشاتو بود. مترجم عربى و انگليسى امام در پاريس بعد از بازگشت به ايران همراه دكتر ابراهيم يزدى و مرحوم مفتح مقام مسئول كميته تبليغات خارجى شد. مدتى به روزنامه كيهان رفت و سپس به عضويت شوراى سه نفره سرپرستى صدا و سيما درآمد. پيش از آنكه سفير ايران در امارات و عربستان شود دو دوره نماينده مردم تهران در مجلس شد و اينك در روزگارى كه گرد پيرى بر وى نشسته با تلفن همراهش جواب سئوال ايرانى هايى را مى دهد كه مشكلى در كارشان پديد آمده. وسط مصاحبه گاه جواب تلفنش را مى دهد و پس از آن مى گويد ايشان مشكل شناسنامه داشتند خودش پناهنده بود براى فرزندش شناسنامه ايرانى درخواست داديم.
•آمار دقيقى از تعداد ايرانيان خارج از كشور در دست داريد؟
بله، حدود سه ميليون نفر. البته آمار ما از همه دستگاه ها نسبتاً دقيق تر است. اولين كشورى كه ايرانيان زيادى در آن هستند و مى توان نام برد آمريكاست، كانادا در مقام بعدى و در كشورهاى اروپايى، انگلستان، فرانسه، آلمان ، سوئد از جمله كشورهايى به شمار مى آيند كه ايرانيان زيادى در آنها تجمع دارند.
•كاهش قيمت گذرنامه در تشويق سفر به ايران مؤثر بود؟
بله، طبق يك آمار مقايسه اى از ۸۰ كشور، در سال ۷۷ حدود ۴۰ درصد مراجعات كنسولى نمايندگى هاى ما افزايش داشته است .در اين راستا هيچ فرقى ميان آنها نمى گذاريم.هيچ فرد ايرانى نيست كه مراجعه كند و ما او را از خدمات كنسولى محروم كنيم.
•طى اين مدت به چند پناهنده گذرنامه ورود به ايران داديد؟
در اين راستا به ۲۰ هزار نفر پناهنده گذرنامه داده ايم. مستحضريد كه اگر پناهنده اى گذرنامه گرفت و در كشورش تردد كرد ديگر پناهنده محسوب نمى شود، خيلى از كشورها فشار آوردند كه شما چه جور پناهنده هستيد كه به كشورتان سفر مى كنيد و مراجعه مى نماييد.
•بعضى از كشورها مثل هلند براى اخراج اين پناهندگان فشار زيادى به ايران آوردند.
در حال حاضر ماجراى پناهندگى به عكس شده اروپايى ها درصددند كه اينها را اخراج كنند، ما مى گوييم حق اخراج دسته جمعى اينها را نداريد، حق اخراج به زور نداريد، و يك بحث جدى بين ما و اروپا وجود دارد اين است كه آنها مى گويند اين پناهندگان را ببريد و ما حاضر نيستيم به اين شكل كسى را بپذيريم.
•يعنى تابعيت مضاعف را به رسميت مى شناسيد؟
خير ، ما تابعيت مضاعف را به رسميت نمى شناسيم، در قوانين هم تابعيت مضاعف وجود ندارد. قانون مدنى در واقع مخالف تابعيت مضاعف است.
•شما با اين افراد چه طور روبه رو مى شويد؟
برخى افراد بدون اجازه دولت ايران گذرنامه خارجى گرفته اند و يا گذرنامه خارجى به آنها تحميل شده، به طور مثال فرزندى كه از پدر و مادر ايرانى در كشورى متولد شده، تابعيت آنجا به او تحميل مى شود، و يا با ازدواج تابعيت مى گيرد، يا اينكه خودش اقدام به گرفتن تابعيت مى كند، ولى از دولت ايران اجازه نمى گيرد و در واقع مقررات را طى نمى كند. اين افراد را ما ايرانى مى شناسيم و به گذرنامه خارجى آنها كارى نداريم. اگر بخواهند وارد ايران شوند بايد با گذرنامه ايرانى وارد شوند ولو اينكه گذرنامه خارجى هم داشته باشند.
•بايد؟ يعنى با گذرنامه غيرايرانى شان اگر وارد شوند چه اتفاقى مى افتد؟
بايد با گذرنامه ايرانى بيايند. يعنى با گذرنامه خارجى نمى توانند به ايران سفر كنند.
•اگر با گذرنامه خارجى آمدند چطور هويت شان را احراز مى كنيد؟
ما هويت افراد را با شناسنامه احراز كرده ايم كه ايرانى هستند و گذرنامه به آنها داده ايم.
•هنگام صدور ويزا؟
ايرانى هاى خودمان آمارشان را داريم، پرونده كنسولى دارند، مراجعه كرده اند. حتى در پرونده هاى كنسولى آنها مشخص است كه برخى از آنها تابعيت مضاعف دارند، افراد به ما مى گويند كه تابعيت خارجى داريم، چون از اقامتشان در آن كشور مطلع هستيم.در حال حاضر ما در اداره تابعيت، افرادى را كه تابعيت مضاعف دارند مى شناسيم. چنانچه افراد تابعيت كشورى را بدون نظر ما گرفته باشند، آمار اينگونه موارد به ما منعكس شده و ما اين آمار را داريم. بنابراين حتماً با گذرنامه ايرانى مى آيند. اگر بخواهيم سياست راهبردى مان را تعريف كنيم سياست ما بر مبناى اين جمله خلاصه مى شود: «حفظ هويت ايرانيان خارج از كشور.» ما مى خواهيم هويت ملى ، دينى و فرهنگى ايرانى ها را تا جايى كه مى توانيم حفظ كنيم و لذا با توجه به اينكه تابعيت مهمترين رشته اى است كه مانند يك نخ تسبيح همه ايرانى ها را صرف نظر از هر گرايشى و قوميتى به هم وصل مى كند، ما مصريم براينكه تابعيت ايرانى را حفظ كنيم.تابعيت نيز چون با شناسنامه است، لذا ما اصرار داريم كه به ايرانى ها شناسنامه بدهيم.
•در گذشته چطور بود؟
ايرانى هايى كه در خارج متولد مى شوند (كه اين امر عمدتاً ناظر بر آمريكا و كشورهاى غربى است ) اگر تا ۱۸ سالگى شناسنامه ايرانى نگرفته باشند به اين معناست كه از تابعيت ايرانى منصرف شده اند. طى يك بخشنامه اى اعلام كرديم كه در صورت مراجعه افراد، حتى بعد از ۱۸ سال پدر و مادر ايرانى فرد مى تواند براى وى شناسنامه بگيرد و با اين كار تعداد زيادى از آنهايى كه نمى توانستند تا قبل از صدور اين بخشنامه شناسنامه بگيرند، صاحب شناسنامه شده اند. آنها با داشتن گذرنامه آمريكايى، شناسنامه ايرانى هم دارند و در نتيجه گذرنامه ايرانى نيز براى آنها صادر مى شود و آنها هم با گذرنامه ايرانى به ايران سفر مى كنند.
•اين قيد «بايد» براى چيست؟
از آنجايى كه ما اين افراد را ايرانى مى دانيم و قوانين ايران نيز آنها را خارجى نمى داند، يك ايرانى نمى تواند با گذرنامه خارجى وارد كشور بشود.ايران كشور خودش است و با گذرنامه ايرانى وارد كشور مى شود.در اين راستا ماده ۹۸۹ قانون مدنى مى گويد: «هر ايرانى كه بدون رعايت مقررات قانونى تابعيت خارجى تحصيل كرده باشد، تابعيت خارجى او كأن لم يكن بوده و در ايران هم اموالش را بايد دادستان بفروشد و پولش را به او بدهد.»يعنى برايش عقوبت تعيين كرده بودند و اين بحث مانعى در امر سرمايه گذارى ايرانى هاى خارج از كشور بود. وزارت امور خارجه و وزارت امور اقتصادى و دارايى به دولت پيشنهادى ارائه دادند مبنى بر حذف اين عقوبت ها كه به مجلس شوراى اسلامى فرستاده شد.
در مجلس شوراى اسلامى نيز در شور اول تصويب شده كه انشاءالله در شور دوم آن هم در آينده نزديك تصويب خواهد شد و از اين پس ايرانى هايى كه تابعيت خارجى گرفته اند از تردد به ايران و به خصوص امر سرمايه گذارى در كشور نگرانى نخواهند داشت. به عنوان مثال، يكى از بانوان ايرانى كه نماينده مجلس در يك كشور اروپايى و سخنگوى حزب هستند، هنگام سفر به ايران با همراهى يك هيأت رسمى آن كشور، به رغم همراهى ايشان با آن هيات، به اصرار ما و با ارائه قوانين مان با گذرنامه ايرانى، وارد كشورشدند.
«زهرا كاظمى» نيز با گذرنامه ايرانى وارد كشور شده بود و لذا ما از ابتدا عنوان كرديم كه دولت كانادا حق دخالت در اين ماجرا را درخصوص ايشان به عنوان يك شهروند كانادايى ندارد. چون ايشان را ايرانى مى دانيم و اشتباه هم نكرده ايم.چنانچه ما اشتباهاً روى گذرنامه خارجى وى ويزا صادر كرده بوديم، كانادا مى توانست ادعاى جدى و مستند به حقوق بين الملل عليه ايران اقامه كند ولى به عنوان يك شهروند ايرانى نمى تواند. متأسفانه در ابتداى امر دولت كانادا در اين خصوص دخالت كرد و در داخل كشور هم يك مقدارى به مسئله بها داده شد، در حالى كه آنها حق دخالت در اين پرونده را اصلاً نداشتند. چون خانم زهرا كاظمى به عنوان يك ايرانى اينجا بودند نه به عنوان تبعه كانادا.
•شما گفتيد براى افرادى كه به طور قاچاق و غير قانونى هم از كشور خارج شدند گذرنامه مى دهيد. يعنى در واقع اجازه ورود به خاك ايران را مى دهيد. ورود اين افراد به ايران بدون عقوبت است؟
مى دانيد كه خروج غيرمجاز از ايران مستوجب جريمه است. يك جريمه نقدى دارد كه تا حداكثر ۵۰ هزار تومان است، جريمه زندان هم دارد، يعنى قاضى مى تواند زندان بفرستد يا مى تواند جريمه نقدى كند.در اين خصوص با قوه قضائيه صحبت كرده ايم كه اجازه دريافت اين جريمه را از ذى نفع به ما بدهند و در نهايت توافق كرديم كه غيابى رسيدگى شود. اين افراد پس از مراجعه به نمايندگى و تكميل فرم مربوطه۵۰، دلار پرداخت مى كنند. كارشناس به دادگاه رفته، قاضى طى صدور حكمى رفع ممنوعيت كرده و حكم ابلاغ مى شود. يك مهر در گذرنامه فرد زده مى شود كه اين مهر توسط نيروى انتظامى به تمامى مبادى ورودى معرفى شده است و معناى آن اين است كه اين شخص براى ورود به ايران مشكلى ندارد.
•تصور كنيد كه اگر اين امر پيگيرى و اجرا نشده بود چه پيش مى آمد؟
تعداد بى شمارى ايرانى در خارج از كشور بودند كه در ابتداى انقلاب و ايام جنگ به طور غير قانونى از كشور خارج شده و ترس از بازگشت به ايران داشتند، چرا؟ به دليل اينكه وقتى آنها به ايران مى آمدند نامشان در كامپيوتر وارد شده و تاريخ آخرين خروجشان موجود نبود، نه در گذرنامه و نه در كامپيوتر و اين مفهومش خروج غير مجاز است.فردى كه خروج غير مجاز داشت گذرنامه او را مى گرفتند، پروسه دادگاه تا طى شود مستلزم صرف زمان زيادى بود و فرد ممكن بود شغلش را در كشورى كه زندگى مى كرد از دست بدهد. مرخصى وى محدود بود. مرخصى خود را از دانشگاه و محل كارش گرفته بود و به طور كلى افراد نگران دادگاه بودند چون به هرحال پروسه دادگاهى محسوب مى شد. آشنايان فرد در فرودگاه به استقبالش آمده بودند و يك دفعه گذرنامه او را مى گرفتند. اين مشكل بزرگى براى ورود ايرانيان به كشور بود. حتى يك بار كه من در جلسه دادگاه اين افراد به فرودگاه رفته بودم قاضى پرونده به من گفت: خانمى از فرانسه آمده بود، بعد از اينكه به پرداخت مبلغ ۵۰ هزار تومان جريمه محكوم شد، از همان راهروى دادگاه به شوهرش زنگ زد و گفت: «اعدامم نكردند ولى در اين چند روز چند كيلو از ترس لاغر شدم.» ما تاكنون از اين بابت حدود ۹۳۵۳ نفر را از محاكمه داخل ايران نجات داده ايم و نهايتاً ۹۳۵۳ ايرانى يا بهتر بگوييم به همين تعداد خانواده بدون دغدغه به ايران تردد كرده اند.
•آقاى دكتر راه حل شما يك توافق است با قوه قضائيه. در صورتى كه اين دولت عوض شود با رفتن اين افراد طبيعتاً توافق هاى صورت گرفته هم از ياد مى رود.
با قوه قضائيه در اين خصوص توافق شده است، توافق بين وزارت خارجه بوده و قوه قضائيه؛ هماهنگى هاى لازم نيز به عمل آمده با وزارت اطلاعات ، قوه قضائيه و ناجا. از آنجايى كه چنين هماهنگى هايى بايد با دستگاه هاى مختلف انجام مى گرفت، جلسات متعددى برگزار شده و در نهايت اين امر به صورت بخشنامه آماده و ارائه شده است و با تعويض دولت نيز عوض نمى شود.
•چطور با اين قاطعيت مى گوييد كه كم رنگ هم نمى شود؟
خير. اين توافق بعد سياسى ندارد، بعد اجتماعى دارد و به نفع قوه قضائيه است. چنانچه ملاحظه بفرماييد تاكنون حدود۱۰ هزار پرونده را ما از دوش قوه قضائيه برداشته ايم و يا به عبارت ديگر حل آن را تسريع و تسهيل كرديم. درهرحال خيلى از افراد به ايران نمى آمدند ولى حالا فرض بگيريم درصدى از آنها كه مى آمدند، بالاخره مسئله طى شدن پروسه دادگاهى و بررسى و اقدام قوه قضائيه وجود داشت. البته كسانى كه از خروج غيرمجازشان ۵ سال گذشته باشد قوه قضائيه كلاً آنها را بخشيده ولى مى گويد بايد مسئله دادگاهى آنها از طريق ما پيگيرى شود.در واقع ما با مراجعه به دادگاه، به اصطلاح «موقوفى» مى زنيم، يعنى «منع تعقيب» مى زنيم كه فرد را تعقيب نمى كنند و ما هم آن مهر را داخل گذرنامه فرد ثبت مى كنيم.
•شما با نرخ رسمى دلار را مى گيريد؟
البته هيأت دولت سال به سال تعرفه را عوض مى كند و هنوز هم قيمت ما خيلى پايين است.
•آن تصميمى كه دستگاه سياست خارجى گرفته تا زمانى است كه شهروند ايرانى پايش را به دروازه هاى ايران نگذاشته. تا اين جا حق با شماست. شما به همه كنسولگرى هايتان به همه سفارتخانه هايتان همواره توصيه مى كنيد كه همراهى هم مى كنند. به محض اينكه طرف را دعوت مى كنيد اينجا عملاً از دست شما خارج هستند و به دست دستگاه هاى ديگر مى افتند.
من اين را مى خواهم سئوال كنم كه اساساً در مجموعه تمهيداتى كه دستگاه ديپلماسى كشور به كار بست آيا دستگاه هايى كه به شكلى در ايران مداخله گر در سرنوشت يك شهروند هستند با شما همسويى دارند؟در حال حاضر ايرانى هاى خارج از كشور در دو حالت وارد كشور مى شوند. يكى اينكه هيچ نگرانى ندارند و با گذرنامه ايرانى وارد ايران مى شوند و چنانچه اتفاقاً وقتى وارد كشور مى شوند در فرودگاه يك مشكلى پيدا شود كه يا خبر داشته يا نداشته اند ما درخصوص مشكلى كه در داخل ايران پيش مى آيد به آنها كمك مى كنيم. در مصاحبه ها هم به اين مسئله اشاره كرده ايم كه اگر مشكلى پيش آمد سريعاً به ما مراجعه نمايند.
•وكيل مى گيرند يا شما وكيل آنهاييد؟
خير، چون احياناً اين مشكلات از مقررات است ما به سرعت پيگيرى مى كنيم تا فوراً حل شود و با دستگاه ها در ارتباطيم، همه هم نماينده دارند. اما ايرانى هايى كه نگران آمدنشان هستند، آنها هم الان با ما كنترل مى كنند. فردى كه قبل از آمدن با ما هماهنگى مى كند معمولاً نگران است. به عنوان مثال مى گويد كه من قاچاقى رفتم، من سرباز فرارى هستم، من نظامى فرارى ام، من در تظاهراتى عليه حكومت شركت كردم، من در فعاليت هاى سياسى شركت كردم، فاميلم در داخل ايران گفتند نيا. ما اينگونه موارد را با مبادى ورودى كنترل و بررسى مى كنيم و اگر ما به آنها اعتماد داديم كه بيايند، پيگير كارهايشان خواهيم بود. افرادى كه نگران بوده و از طريق ما بررسى كرده و وارد كشور مى شوند، كسى متعرض آنها نخواهد شد. حتى كسانى هستند كه در سيستم شغلى سابقشان و در دستگاه نيروهاى مسلح جمهورى اسلامى پرونده دارند. آنها اگر با ما هماهنگى كنند و وارد كشور شوند هم در اينجا و هم در سازمان هاى مربوطه هماهنگى مى كنيم و كمك مى كنيم و سريع مشكل شان حل شده و برمى گردند.
•فردى وارد سفارت ايران مى شود و مى گويد من مى خواهم به ايران بيايم. چه كار كنم؟ همكاران شما در نمايندگى ايران پيگير كارهايش مى شوند؟
آن كسى كه نگران است سئوال مى كند وگرنه آدم هاى عادى سئوال نمى كنند.
•خوب اگر در مورد اينها مشكلى و پرونده اى باز وجود داشت، شما به آن فرد مى گوييد به ايران نرو؟
ما اين افراد را با ابعاد مشكلات موجود آشنا كرده و به آنها كمك مى كنيم مشكلات خود را حل كنند.
•در واقع شما اين را مى خواهيد بگوييد كه از مجموعه تردد خروج از كشور، غيرمجاز تنها موردى است كه على القاعده قابل گذشت نيست، كسى كه مرتكب يك جنايتى شده.
بله، اگر مرتكب قتل شده باشد.
advertisement@gooya.com |
|
•ولى نسبت به كليه نيروهاى سياسى اعم از آنهايى كه دستشان به خون آغشته نشده، اينها اگر مراجعه كنند زمينه و بستر حل مسئله شان از ناحيه ديپلماسى كشور فراهم است؟
بله، همين طور است. منتها وقتى ما هماهنگى مى كنيم، به مسئولين ذيربط مسئله را منعكس كرده و با ارتباط سازمانى كه داريم از آنها مى خواهيم كه اين مشكل را آنها رفع كنند.به طور نمونه، فردى بوده كه بيش از يك حكم بازداشت داشته و بررسى كرده ايم و مشكل وى را حل كرده اند.قاعدتاً وقتى فردى ممنوع الخروج بوده و حكم بازداشت داشته، به فرودگاه نيز ابلاغ مى شود، گاهى هم موضوع منتفى است ولى از فرودگاه رفع نشده. يعنى رفع ممنوع الخروجى نشده و مشكل فرد حل نشده است. ما با ارتباط كارى كه با دستگاه هاى مختلف داريم، مشكل وى را حل مى كنيم و به او ابلاغ مى كنيم و اين را اعلام هم كرده ايم و همه مى دانند.
•ايرانى هايى داريم كه دو تابعيتى هستند، ولى ما مى گوييم فقط تابعيت ايرانى را به رسميت مى شناسيم. اين فرد به سفارتخانه و كنسولگرى شما مراجعه كرده و گذرنامه خارجى اش را عرضه مى كند. اسمش هم خيلى تناسب ندارد كه ايرانى است يعنى به نظر نمى آيد كه ايرانى است. اين را به ليست سياه تان رجوع مى دهيد يا به پاس خارجى اش ويزاى ايرانى مى دهيد؟
ما ليست سياه نداريم. ايرانى ها هيچ كدام در ليست سياه نيستند. در حوزه هايى كه افراد براى صدور رواديد مراجعه مى كنند، ما نوعاً به يك فرد كانادايى در كانادا ويزا مى دهيم و در آن حوزه شناخته شده اند. اما در مورد ايرانى ها، اگر يك موقع ما نشناختيم يعنى يك ايرانى با يك هويت خارجى به سفارتخانه مراجعه كرد، اسم كاملاً خارجى بود هيچ شناختى نبود ممكن است اين امر صورت بگيرد ،يعنى اين خارج از امكان نيست كه يك ايرانى با داشتن تابعيت خارجى و ايرانى، گذرنامه خارجى بگيرد و بدون اطلاع ما وارد ايران شود و با توجه به اينكه در اينجا مشكلى ندارد و آن اسم خارجى در ليست خاصى هم منظور نگرديده ممكن است اين اتفاق بيفتد.
•و اگر مطلع بشويد ويزا نمى دهيد؟
اگر مطلع بشويم ويزا صادر نخواهيم كرد و چنانچه ما متوجه نشديم و نيروى انتظامى در فرودگاه متوجه شد كه يك ايرانى با گذرنامه خارجى آمده گذرنامه خارجى فرد را ضبط مى كند. فرد ايرانى مكلف است كه گذرنامه ايرانى بگيرد و با گذرنامه ايرانى خارج شود، منتها ما گذرنامه خارجى وى را نمى گيريم. قبلاً اين طور نبود، گذرنامه خارجى فرد توقيف و براى كشور متبوعش ارسال مى شد.اگر نيروى انتظامى متوجه مى شد كه يك ايرانى گذرنامه خارجى دارد آن گذرنامه خارجى را گرفته و براى ما مى فرستاد. نيروى انتظامى چطور متوجه مى شود؟ از آنجا كه فردى با گذرنامه ايرانى عازم سفر به كشورى است كه رواديد مى خواهد و در گذرنامه ايرانى وى هيچ ويزايى نيست و هواپيمايى نمى تواند او را سوار كند چون ويزا ندارد و نيروى انتظامى مى گويد شما به كشورى كه مى رويد رواديد نداريد. آن ايرانى مجبور است كه كارت اقامت يا گذرنامه خارجى خود را ارائه نمايد. بنابراين در فرودگاه نيروى انتظامى به خوبى متوجه مى شود كه ايرانى ها گذرنامه خارجى در جيب دارند.منتها نيروى انتظامى با هماهنگى در اين امر ملى همكارى كامل كرده و به گذرنامه خارجى افراد كارى ندارد.
• اين در حقيقت به رسميت شناخته شدن است؟
نه اين را نمى گوييم به رسميت شناختن چون اصل گذرنامه ايرانى است.
• پروسه اى براى قانونى شدن اين وضع هم وجود دارد؟
ببينيد ما مشكلات ايرانى هايى را كه يك گذرنامه خارجى گرفتند حل كرديم. مهمترينش اين بود كه يك ايرانى كه بدون در نظر گرفتن قوانين كشور اقدام به دريافت گذرنامه خارجى كرده است، او اموالش در امان نيست كه اين را دولت تصويب كرد. در مجلس شوراى اسلامى هم در شور اول تصويب شد، مشكلى هم نيست، مجلس اين امر را تصويب مى كند و مخالفى هم ندارد. اما اينكه ما دنبال اين برويم كه تابعيت خارجى اين افراد را به رسميت بشناسيم در حال حاضر در چنين موقعيتى نيستيم.
• چرا؟
به دليل اينكه مشكلات فوق ا لعاده حقوقى پيش مى آورد. اگر ايرانى ها با گذرنامه خارجى شان به ايران بيايند، اينجا به عنوان يك تبعه خارجى مورد حمايت هاى قانونى كشور متبوع خود بوده و اين امر منجر به دخالت در امور داخلى ما مى شود. در اينجا اگر جرمى مرتكب شدند، مشكلات زيادى پديد خواهد آمد. بسيارى از كشورها مثل ما عمل مى كنند. برخى كشورها هستند كه تابعيت مضاعف را به رسميت نشناخته و در عين حال نظير ما عمل مى كنند. آنها تابعيت اصلى و فرعى دارند.ممكن است اين ايرانى كه از نظر ما ايرانى و تابعيت اصلى وى ايرانى است از طرف آنها خارجى محسوب شود.
• بالاخره اين نگرانى وجود دارد كه اين توافق واقعاً كم رنگ شود و اين روى ورود ايرانى ها اثر مى گذارد.
چه توافقى كم رنگ شود؟
• تجاهل به تابعيت دوگانه؟
خير. اولاً ما در اين چند سال از طريق انجام مصاحبه هاى مختلف ايرانى ها را به حقوقشان واقف كرده ايم و ثانياً در ايران نيز نسبت به برخورد يا نسبت به اين سياست كه بنده اعلام كرده ام «حفظ هويت ملى دينى و فرهنگى ايرانى ها» اجماع وجود دارد. يعنى مقام معظم رهبرى، رياست جمهورى ، قوه قضائيه، مجلس، مجمع تشخيص مصلحت نظام و در تشكل هاى مختلف سياسى اين اجماع وجود دارد. اين يك اجماع نانوشته اى است براى ايرانيان خارج از كشور كه به منزله يك قدرت، يك پتانسيل بسيار قوى به شمار مى آيند. در اثر همين سياست ها در حال حاضر گروه هاى سياسى كه عليه ما فعاليت مى كنند بسيار منزوى هستند، در واقع كار سياسى عليه ما نمى توانند بكنند چون در حال حاضر ما خود مدافع امور پناهندگان در خارج از كشور هستيم، ديگر كسى نمى تواند از ما جلوتر بيفتد. همين الان در بلژيك بحث پناهندگان هست، ما هيچ كارى با پناهندگان نداريم و آنها را آزاد مى دانيم.
دولت هلند يك وقتى بحث داشت كه پناهندگان را دسته جمعى و تعداد زيادى اخراج كند، ما مقاومت كرديم. بنده وقتى وزير خارجه هلند اينجا بود در مذاكرات سياسى به او گفتم كه ما با اخراج دسته جمعى ايرانى ها مخالفيم. ايرانى آزاد است هر وقت خواست خودش به كشورش مى آيد و هر وقت خواست از كشور مى رود، ولى اينكه شما بخواهيد ايرانى را اخراج كنيد، ما اين افراد را به زور نمى پذيريم.
• شما فرموديد كه در اصل گروه هاى مخالف حكومت كه دستشان به خون آلوده نيست مى توانند از خدمات كنسولى ما بهره بگيرند، همين طور است؟
نه خير، هركسى مى تواند از خدمات كنسولى ما بهره بگيرد. يعنى همه.
• حتى آنهايى كه دستشان به خون آلوده شده؟
اين طور تعبير نكنيد كه آنها دستشان به خون مردم آلوده است. ما كه قاضى نيستيم. هر ايرانى كه با شناسنامه ايرانى به سفارتخانه مراجعه نمايد به او خدمات كنسولى مى دهيم. شما اين گونه بفرماييد كه ما به عنوان وزارت خارجه حق سلب حقوق مسلم كنسولى و شهروندى اتباع كشور را نداريم.
• اين خدماتى كه شما بالاخره صورت بندى دولتى اش را هم درست كرديد، واقعاً در سفارتخانه هاى ما با همين صداقت انجام مى شود؟
بله، انجام مى شود. شما مى توانيد مراجعات مكرر افراد به سفارتخانه ها را ملاحظه بفرماييد .علت اينكه انجام مى شود اين است كه اولاً رؤساى نمايندگى ها را با بخشنامه هاى مكرر توجيه كرده ايم و اگر خود بنده از كسى شكايتى را دريافت نمايم با توجه به اينكه شماره تلفن مستقيم و نمابر دفتر بنده، در اختيار مردم هست بسيارى از مراجعه كنندگان با بنده در تماس هستند. همين خانمى كه اشاره كردم تلفنى با بنده صحبت مى كرد. بنابراين سفارتخانه هاى ما از نظر ادارى مكلف به اين كار هستند. اين را مى توانم به شما اطمينان بدهم ممكن است انجام كار كسى طولانى بشود ولى در چارچوب همين بخشنامه ها مكلفند به درخواست افراد رسيدگى نمايند.
• درباره لابى ايرانيان خارج از كشور،لابى هاى سياسى كه به شكلى مى شود اينها را از مركز در جهت منافع ملى استفاده كرد. آقاى خاتمى دفعه اول كه سازمان ملل رفتند يك صحبتى كردند كه به نظرم آمد طى آن يك موج جديدى راه افتاده و يك حمايت هاى اقتصادى و پشتش اجتماعى و سياسى هم انجام شد اما ادامه پيدا نكرد. بعد از اين صحبت ها و بعد از تشويق هايى كه صورت گرفته آيا مكانيسمى هم براى هدايت اين سرمايه ها به ايران طراحى شد؟
در رابطه با لابى، امور ايرانيان در خارج از كشور به طور طبيعى يعنى سازماندهى شده زير نظر وزارت خارجه است، اخيراً ستادى به نام ستاد امور ايرانيان خارج از كشور تشكيل شده، كه اين ستاد مشخصاً در ارتباط با جذب سرمايه و به طور خاص در رابطه با لابى و ارتباط بيشتر يا به مفهومى بهره بردارى از جو مثبت ايجاد شده مى تواند فعاليت كند. اين ستاد زير نظر وزارت خارجه است و خود بنده هم مسئولش هستم. البته ابتداى كار است و اخيراً دولت تصويب كرده بايد كار بكنيم و بايستى از اين جو مثبت پديد آمده استفاده كرد. تعداد زيادى از ايرانيان در كشورهاى مختلف مسئوليت هاى بالايى دارند، مثلاً نماينده مجلس هستند، راديو و تلويزيون دارند، در آمريكا در احزاب عضويت دارند. در انتخابات مؤثرند، با اعضاى كنگره در ارتباطند. در مقاطع دانشگاه هاى مختلف دنيا صاحب كرسى هستند. البته مى دانيد كه سطح علمى ايرانى ها به طور متوسط از آمريكايى ها بالاتر است و نفوذ فرهنگى، سياسى و اجتماعى خوبى دارند. بنابراين به طور طبيعى ايجاد جو مثبت و رفت و آمد آنها در اينكه يك تصوير مثبت در ايران به مقامات كشورهاى ديگر ارائه دهند، خيلى مؤثر است. اگر به عكس بود و كل اينها با ما رابطه اى محدود و نسبتاً تيره داشتند تأثيرى بسيار منفى مى گذاشت.
• آيا زمينه اى براى مشاركت سياسى ايرانيان خارج از كشور در ايران فراهم است؟
به اعتقاد من ايرانيان خارج از كشور بايد در انتخابات مجلس شوراى اسلامى شركت كنند. نماينده داشته باشند چون الان شما يك جمعيت چند ميليون نفرى در خارج داريد. آنها ايرانى هستند، چرا نبايد در پارلمان نماينده داشته باشند؟
• منظورتان يك كرسى مستقل است؟
يك كرسى نه .
• يعنى چند كرسى مستقل داشته باشند؟
بله، مى توانند تعداد زيادى كرسى داشته باشند. ايرانى هاى مقيم اروپا مى توانند نماينده داشته باشند. ايرانى هاى مقيم آمريكا، مقيم هاى خليج فارس، مى توانند نماينده داشته باشند. آنها در انتخابات شركت كنند. ضوابط حاكم بر انتخابات ايران بر همان جا حاكم باشد. (البته بايد در آنجا يك مقدارى وسعت نظر داشت)بعد وقتى كه آنها انتخاب شدند در همان انتخابات شركت كردند در رابطه با منافع ايرانى هاى خارج از كشور آنها بهتر مى توانند دفاع و صحبت كنند، نماينده تعيين و قوانين لازم را تصويب كنند. البته اين يك پيشنهاد است و نياز به قانون مجلس دارد. مشابه اين را در دنيا داريم، در ايتاليا اين امر هست. در الجزاير هست. الجزايرى هاى مقيم فرانسه نماينده در پارلمان الجزاير دارند. آئين نامه دارند و در اينجا هم من با تعدادى از نمايندگان مجلس صحبت كردم . اين موضوع را به عرض جناب آقاى خاتمى هم رساندم. اين كار خوبى است و كسى مخالف نيست بايد زمينه اش آماده باشد. بايد به روزى برسيم كه نمايندگان ايرانيان خارج از كشور بتوانند خودشان در مجلس شركت كنند. فرض بگيريد اگر در ايران هر ۱۰۰-150 هزار نفر در حوزه هاى مختلف يك كرسى دارند مى توانيم آنها را به آنجا بدهيم. يا يك مقررات خاصى تصويب كنيم كه آنها يك مقدارى با سهولت بيشتر و وسعت نظر بيشترى كار كنند. فرض كنيد اگر ما در سوئد۷۰-80 هزار ايرانى داريم اجازه بدهيم آنها هم يك نماينده در مجلس داشته باشند. در هر حال ايده آل اين است كه اين كار را بكنيم.
• ايران يكى از كشورهايى است كه به سختى رواديد مى دهد. چرا؟ دليل اين امر چيست؟
اين موضوع صحت ندارد و در زمينه صدور رواديد نيز تحول بزرگى اتفاق افتاده و به منظور ايجاد تسهيلات براى ورود خارجيان به كشور و براى تحقق بخشيدن به رونق اقتصادى و توسعه مراودات با كشورهاى خارجى وزارت امور خارجه تصميماتى را اتخاذ كرده و طى بخشنامه و دستورالعمل هاى متعدد به نمايندگى هاى جمهورى اسلامى ايران در خارج از كشور و ديگر مراجع ذيربط در مبادى ورودى كشور ابلاغ كرده است .