روش محافظه کاران در مقابله با تز توسعه سیاسی اصلاح طلبان، کوبیدن بر طبل توسعه اقتصادی و رسیدگی به مشکلات مردم بود.تعیین این استراتژی از زبان ولی مسلمین در سخنرانیهای مختلف و پیگیری در رسانه های جناح راست از جمله کیهان منجر به طرح مدل چینی توسعه گردید که با انتخاب آباد گران به مدل ژاپنی ارتقاء یافت .
advertisement@gooya.com |
|
اما آیا محافظه کاران واقعا در پی اصلاح ساختار اقتصادی ایران و توجه به امور معیشتی مردم هستند؟ آنگونه که تاریخ 25 ساله حاکمیت نظام اسلامی نشان میدهد حقیقت این است که آنان به اقتصاد اهمیت میدهند اما نه برای ایجاد رفاه و توانایی اقتصادی برای مردم ، بلکه برای آنان
الف – ثروت به مثابه عاملی برای تثبیت قدرت و ایجاد توانایی در حفظ حکومت واداره کشور، مهم است
ب – و آنهم به صورت کنترل شده بر مبنای رانت خواری و اختصاص انحصارات برای خود.
با در نظر گرفتن عملکرد 25 ساله آنان باید در صداقت محافظه کاران در زمینه کار در حوزه اقتصاد به شکلی که پاسخگوی مطالبات مردم در زمینه اقتصادی باشند،شک کرد اما چرا آنها این موضوع را در سر لوحه نظر و عمل سیاسی خویش قرار داده اند؟
اگر تقسیم کاری از قبل طراحی شده بین دو جناح نباشد ؛ روشن است که اصلی ترین عامل در اتخاذ این روش جلوگیری از طرح توسعه سیاسی و مقابله با اصلاح طلبان بود و ضمنا با توجه به ساختار فرهنگی و سطح دانش و بینش کلی مردم ایران و مشکلات اقتصادی حاصله از عملکرد حکومت ، طرح توسعه اقتصادی و مقابله با فشارهای وارده بر مردم و حل آنها از سوی محافظه کاران ، به زعم آنها ، میتوانست نظر مردم را که به دنبال نان و روزی هستند از اصلاح طلبان به سوی محافظه کاران بر گرداند.
بعد از آن محافظه کاران همانند داستان ملا نصر الدین که شایع کرد در جایی آش میدهند و کم کم خود نیز باور کرد که آنجا آشی هست ؛ از شادی کشف این شعار سیاسی، روش تبلیغاتی خود را بر این اساس نهاد و حزب رهبر ساخته آباد گران ایران اسلامی را بنیان نهاد و مدل قدیمی چینی که مبتنی بر سرکوب سیاسی و رشد اقتصادی است واز زبان ناپخته شریعتمداری جاری شده بود به مدل ژاپنی که عاری از سرکوب و مبتنی بر کوشش ملی و همگانی است تبدیل گردید. در واقع همانند همیشه محافظه کاران نحوه عمل سیاسی خود را با تکیه بر شرایط جاری و پیش آمده تنظیم کردند، بدون آنکه دارای ! برنامه خاصی باشند یا از عواقب تصمیم خود آگاه باشند.
و اما این حقیقت که توسعه اقتصادی خواه نا خواه توسعه همزمان سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت تعارضی را بر نظام حاکم بر ایران تحمیل کرده است که حل این تعارض در گرو چشم پوشی از سیستم عقیدتی و سیاسی شکل گرفته در ایران است . یا محافظه کاران در رویکرد جدید خود صادق نیستند و منظور از شعار آبادانی ایران نقابی دیگر بر چهره زدن است و رفورم اقتصادی را در محدوده ممانعت از رشد فزاینده نارضایتی اجتماعی و عدم شورش لشگر بیکاران و حل معضلات ضروری محصور خواهند کرد و یا از تبعات به عمل رساندن شعار خود بیخبرند .اما به نظر میرسد احتمال ! اول بیشتر صحیح باشد و نقاب توسعه اقتصادی برای مصرف داخلی (یعنی مهار نارضایی اجتماعی و سرگرم کردن مردم و به انتظار نشاندن آنان به بهبود شرایط اقتصادی )و مصرف خارجی
( یعنی انعقاد قراردادهای کلان و سود آور با اروپا وامریکا و تحکیم پایه های حکومت خویش )کار برد دارد. این بی خبری یا زدن نقاب فریب تنها مختص محافظه کاران نیست ؛ اصلاح طلبان نیز با تکیه بر توسعه سیاسی ، به دنبال فوائد حاصله از مصرف داخلی و خارجی این شعار بودند . اگر اصلاح طلبان براستی خواهان توسعه سیاسی بودند باید در دوره حکومت خویش با تکیه بر رفاه اقتصادی به پی ریزی توسعه سیاسی میپرداختند و اکنون میوه توسعه اقتصادی راکه توسعه سیاسی است می چیدند . پیداست که جامعه مرفه ومدرن وتحصیل کرده از توسعه سیاسی فهم و ادراک بالاتری دارد. نمونه آن اندک تحرک اجتماعی است که در پی سیاست سازندگی مشاهده شد و از بطن اجتماع سنتی و دلبسته به فرهنگ جنگ و شهادت، یقه سفید ها و تکنوکراتها را پروراند .مشکل ایران البته صرفا با توسعه اقتصادی حل نخواهد شد اما بزرگترین مولفه و عامل در به حرکت در آمدن چرخ های ارتقاء سیاسی و فرهنگی، رشد جامعه در ثروت و رفاه است. در اجتماعی مرفه امکانات عموم در تحصیل علم و آگاهی بیشتر است و رشد فرهنگی که منبعث از سازگاری با زندگی مدرن است امکان پذیرتر است .اما نه اصلاح طلب ونه محافظه کار این را نمیخواهد مگر از سر اجبار .
تجربه نشان میدهد شالوده حکومت اسلامی از بدو تاسیس و گفتاررهبران آن قبل از انقلاب، بر پایه وعده سر خرمن و فریب ریخته شده و سالها است با تکیه بر شعار، وعده و تشویق، انتظار وصبر، شعر «بزک نمیر بهار میآد را»، در گوش مردم ایران میخواند؛ واین فریب و نیرنگ ناشی از عدم خواست و عدم توانایی در عمل به وعده هاست و تا پایان عمر این رژیم همراه آنست.
اگر حکومت ایران از سر اجبار یا اختیار میخواهد ایران را ژاپن اسلامی کند مجبور است قرائتی ژاپنی از اسلام را حاکم کند که نتیجه ای جز ژاپنی شدن اسلام ندارد. محافظه کاران شاید بتوانند روزی ژاپن را اسلامی کنند(بر جهان پیروز شوند) ویا اسلام را ژاپنی کنند(تسلیم جهان شوند)اما ایران را نمیتوانند همانند ژاپن کنند. همانطور که از شکم توسعه سیاسی و تنش زدایی و گفتگوی تمدنها ، بمب اتمی بیرون آمد ؛ توسعه اقتصادی آبادگران جز فقر و ویرانی نخواهد زایید.