لطفا انتقال پايتخت را به بيت سردار سازندگی بسپاريد، بچه محل

گويا سفر صد و ده دقيقه ای مقام رهبری به بم و پاترول سواری معظم له بر ويرانه های آن, ترسی جديد در دل ايشان انداخته و خاطر خطير همايونی را مکدر کرده است, بطوريکه امر فرموده اند قبل از آنکه سقف دارالخليفه بر سر فقها پايين بياييد, پايتخت را به محل امنی منتقل کنند, و البته نظر درستی هم هست چون به شهادت تاريخ همه کاخهای مجلل صرفا بر اثر وقوع زلزله و يا جاری شدن سيلاب های طبيعی منهدم شده اند نه انواع اجتماعی آن.

از آنجاييکه هر ذوب شده ای بايد بفکر روز داوری باشد و لازم است قبل از آنکه دير شود, وظايف بندگی خود را بجا آورده و تمام بدهی های شرعيش را بپردازد, پيشنهاد می کنم کليه امور مربوط به انتقال پايتخت و عوايد حاصله از آن را به خانواده محترم رفسنجانی واگذار کنند تا قسمتی کمی از ديون ملت ادا شود. راستش از وقتی که فرزند آقای رفسنجانی در مورد کاهش سهمگين ثروت خانوادگی شان صحبت کرده و قسمتی از زيان هايی را انقلاب به آنها زده بر شمرده , شديدا دچار عذاب وجدان شده ام بطوريکه همين چند روز پيش به عيال گفتم که بهتر است خانه را بفروشيم و بدهی بانک را بدهيم و اگر چيزی ماند, برای آقای رفسنجانی بفرستيم تا حداقل آن دنيا را داشته باشيم, در اين دنيا که چيزی جزکارمندی و اجاره نشينی و بعدش هم پاکسازی و اخراج و در بدری نصيب مان نشد نهايتا هم که غربت زدگی.

بديهی است که بررسی اين طرح هيچ ارتباطی به مجلس ندارد و انتظار می رود که قوه قضاييه با نماييندگان بی تربيت برخوردی سعيدانه کنند ( بدلخواه خودشان از نوع امامی يا مرتضوی) . در ضمن لزومی هم ندارد تا دلايلی برای اين پيشنهاد ارائه شود, ولی به خاطر نمايش گفتگوی تمدنها هم که شده, چند نکته ای نوشته می شود تا آقای روحانی هم بتواند از روی آنها برای توضيح دادن به آقايان سولانا و البرادعی رونويسی کند.

رعايت موازين شايسته سالاری دينی
هر چند که امور اجرايی مملکت ارتباطي به رييس مردمسالاری دينی ندارد, ولی بخاطر گل روی خندان ايشان هم که شده بهتر است استاندارد های محکم ايشان رعايت شود. همانطور که دانشجويان هم در آخرين مراسم مجوزدار شانزدهم آذر بيان کردند, سليقه ايشان در انتخاب افراد کابينه بی نظير است,
و خوب يادمان هست که جناب سيد هم در سفر به رفسنجان سخنرانی مفصلی در باره ارزش خدمات سردار به ايران و جهان اسلام و غيره کردند
(البته بهتر است در مورد معاون اول ايشان لطفا مته به خشخاش نگذاريد, آزارش که به کسی نمی رسد, بعضی وقتها حتی در زنده بودنش هم شک می کنی).

رعايت موازين علمی
با توجه به علاقه شديد سردار سازندگی به تحصيلات عاليه, و اينکه نامبرده حتی در سال های دفاع مقدس فرزندان دلبندش را به اروپا می فرستاد تا در محيطی آرام و مرفه به دانشگاه بروند و علم روز را بياموزند, به لحاظ علمی, ايشان از هر فرد ديگری مناسب تر است. يادتان نرود که درآن سالها , مردم شهيد پرور جوان های خود را يا به جبهه می فرستادند و يا انقلاب فرهنگی می کردند تا با کشته و زخمی شدن از شر درس خواندن راحت شوند.

رعايت سوابق عملی
سردار سازندگی کسی است که توانست در مدت فقط هشت سال, مملکت را آن چنان نوسازی کند که تمام امدادگران و ناظران خارجی که اخيرا به بم آمده بودند, از ديدن واقعيت ها انگشت به دهان شدند. بگذريم که مخالفان اسلام تبليغ کردند که مشت نمونه خروار نيست و همه جای ايران به آبادی و ثروتمندی بم نيست, ولی آنهايي که خوب ذوب شده اند ميدانند که تحت رياست ايشان بر مجمع تشخيص منفعت, فقر و کمبود و بيکاری و فساد و رشوه خواری در مملکت آن چنان ريشه کن شده که برای ديدن اين چيزها بايد راهی خارج شد.

اگر بخواهم حق مطلب را بدرستی ادا کنم ممکن است مثنوی هفتاد من شود که فعلا کسی فرصت خواندنش را ندارد.