پنجشنبه 11 دي 1382

اندر حكايت حقوق بشر، س. باستان

( از مجموعه مقالات طنز در طنز ) س . باستان


درخت مدرنيسم از نظر دين ، درختي فاسد است و با ريشه هاي الحادي!


از شما چه پنهان نمي خواستم مطلبي در مورد حقوق بشر بنويسم. به قدر كافي در اين مورد و نقض آن در كشور ما نوشته شده و خوانده ايد! چندي پيش دوستي مدافع حقوق بشر ، مقاله اي از آقاي حسين دورديان به نام «« ملاحظات بنيادين در باره حقوق بشر »» را لطف كرده وبراي (( ملاحظات بنيادين )) اينجانب، ارسال داشت! اين مقاله در دائره المعارف كيهان (بيست و چهارم آذر) چاپ شده است !

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

مقاله بنيادين ايشان ، چشم هر مدافع حقوق بشري را طوري نوراني مي كند كه امكان كور شدن آن بسيار زياد است! ايشان از حقايقي پرده برداري كرده اند كه خود نويسندگان اعلاميه حقوق بشر هم از آن بي اطلاع بوده اند! ايشان مي نويسد «« .... آن حقوق بشري كه ما را امروز متهم به نقض آن مي كنند نام كاملش «« حقوق بشر ليبرال »» است يعني حقوق بشر از ديدگاه مكتب ليبراليسم اما اينها مي خواهند اين تعريف خود را به عنوان حقوق بشر اصيل به خورد همه بدهند!»» ايشان اما از حقوق بشر اصيلي كه نام مي برنند، توضيح روشني دست نمي دهند تا خوانده متوجه شود كدام اصل و كدام بدلي است! كدام ناب است و كدام قاطي دار!

در هرحال در كشور ما رسم است آن چه كه به مذاق آقايان ما خوش نيايد و جلوي دست و پايشان را بگيرد، عليه آن الم شنگه راه مي اندازند! اول دي ماه مجمع عمومي سازمان ملل متحد قطعنامه اي ـ در مورد وضعيت حقوق بشر در ايران ـ عليه ما تصويب كرد! براي اينكه از تكاپو نيفتيم و خود را معصوم و ديگران را ظالم نشان دهيم! سخنگوي وزارت امور خارجه دولت كريمه ما ، داستان را ناشي از انگيز هاي سياسي خواند! قوه قضائي ،كانادا را به (( نژادپرستي )) و (( واپس گرائي )) متهم كرد! نماينده ايران در كميسيون سوم پس از تصويب اين قطعنامه ، مورد را مداخله در امور داخلي ارزيابي كرد و.... !طبق اين قطعنامه حكومت ايران محكوم به شكنجه و آزار شهروندان ، محدوديت آزادي بيان و تبعيض عليه زنان و.... روزنامه نگاران ، دانشجويان و.... متهم شده است! البته فكر نكنيد اين بار اول است كه دولت و حكومت كريمه و فخيمه ما، به نقض آشكار و نا آشكار حقوق بشر در كشور؛ محكوم ميشوند! دوستان اقتدار پرست به روي مبارك نمي آورند! تنور نقض حقوق بشر در كشور عزيز ما از بدو انقلاب تا به حال داغ است!

حكايت حقوق بشر و مواضع آقايان مملكت ما مانند داستان پروتكل الحاقي امضا شده است كه قبلش هياهو راه انداختند و آخرش امضا كردند! در مورد حقوق بشر هم آنقدر جاروجنجال راه مي اندازند و بعد با خفت و خواري گردن مي نهند و اجازه خواهند داد كه نمايندگان حقوق بشر سازمان ملل متحد هرموقع كه دوست داشتند ( مانندپروتكل الحاقي ) به كشور ما تشريف بيآورند و از نزديك ( بدون اجازه مسئولين مملكت ) وضعيت حقوق بشر در كشور مردم سالار ايران را بررسي كنند! اين آقايان مسئول در كشور ما خوششان مي آيد خود را فيلم كنند!

در مقاله اي كه آقاي دروديان نوشته اند! در مورد چهار مكتب اروپائي تفاسيري شده كه خواندني است! ميفرمايد : ».. اومانيزم ... خدا در حاشيه قرار دارد. اين تفكر قطعا ضد تفكر ديني مي باشد! ليبراليزم : ... مباح بودن هر چيز، يعني اباحي گري در عمل. روشن است كه اين تفكر با اسلام نمي سازد...! سكولاريزم : دين بايد فردي باشد... واحكام را بايد بوسيد و كنار گذاشت.مسلما سكولاريزم ضد اسلام و دشمن دين است! پلوراليزم ... اين تفكر پلوراليستي هم مخالف اسلام است...!» در نهايت به اين نتيجه ميرسد كه ( ان الدين عند الاسلام ) يعني دين نزد خدا تنها اسلام است! ادامه ميدهد : «... با يك نظر كوتاه در مي يابيم كه مكاتب مدرنيستي و مدرنيزم قطعا با اسلام ناسازگارند و اصلا ضديت دارند و يك مسلمان نمي تواند آن ها را بپذيرد! درخت مدرنيسم از نظر دين ، درختي فاسد است و با ريشه هاي الحادي! »

صراحت در كلام آقاي نويسنده ، شايد كمك مؤثري باشد براي آن دسته از دوستاني كه قرائت ديگري از اسلام و مدرنيسم دارند! دوستاني كه بين امام حسين و كارل پوپر گير كرده اند ! در هر حال ايشان ملاحظات بنيادين خويش را چنين توضيح ميدهد «« ....ما آمده ايم در جهان فرياد بزنيم كه ما از حقوق بشر و مردم سالاري و آزادي تعريفي داريم، چون مكتب ديگري داريم. پذيرش اعلاميه حقوق بشر و كنفوانسيون رفع تبعيض از حقوق زنان همان استحاله شدن است و نفي عملي اسلام ..! »» بهتر اين بود كه نويسنده محترم تعريف واضحي از آزادي ، مردم سالاري و حقوق بشر ( اسلامي ) مي دادند كه ضمن رد مكاتب مردم ، تعريف زيبا و روشني از مكاتب خودمان ميشد تا خوانندگان بيشتر نوراني اين تعقل و تفكر و حقانيت شوند!

آنطور كه شواهد نشان ميدهد ، ما نه حقوق بشري را به رسميت ميشناسيم ! نه اعلاميه هاو كنفوانسيون هائي كه در اين مورد به تصويب رسيده است! در واقع كشكي پاي قراردادهاي سازمان ملل متحد را مهر و امضا كرديم! آنچه كه مربوط به مكاتب بيگانه است از نظر اسلامي ما رد است ! براي تعدادي از تئوريسين ها و حكماي قوم ما . درخت مدرنيسم فاسد است و درخت تحجر ، سرسبز و هميشه بهار! از دنياي غرب تكنولوژي ( خصوصا تكنولوژي نظامي و استراق سمع و جاسوسي و ضد جاسوسي ) آن را ميخواهيم بدون فرهنگ كوكاكولا ، همبرگر ، هوليود و....!

ادامه زندگي با فرهنگ غرب براي ما مردم مسلمان ، امكان پذير نيست! مظلوم قرار گرفتيم و مرتب از سوي سازمان هاي عفو بين المللي و حقوق بشر تحت فشار قرار گرفته ايم! بالاخره زمان آن فرا رسيده است كه فكري در اين امر مهم كنيم! اينجانب پيشنهاد مي كنم : هرچه سريع تر از سازمان ملل متحد خروج كنيم! با كمك كشور هاي اسلامي و برادر ، سازمان ملل اسلامي را بنياد نهيم! سود آن بسيار است! چون هم دين مشترك داريم و زبان همديگر را بهتر درك مي كنيم! تصور نمي كنم دولت سوريه و يا سودان ما را محكوم به نقض حقوق بشر كنند و يا برعكس! چون تقريبا در تمام كشور هاي اسلامي ، بشر حقوقي ندارد كه از آن دفاع و يا نقض شود!

همين كه نماز و روزه را بجاي آوريم و مجيز رهبران را بگوئيم ، حقوق ما پرداخت ميشود! با ايجاد سازمان ملل مسلمان و با استناد بر قوانين جزائي اسلام ، عاقل از سفيه جدا خواهد گرديد! احتياجي نيست كه هر چه ليبرال ها مي گويند ما اجرا كنيم! با ايجاد اين سازمان دست پيش خواهيم گرفت تا پس نيفتيم! از ليبرال هاي فاسد و با مكاتب الحادي ، مي خواهيم حقوق بشر و حجاب ( البته از حقوق بشري كه ما مي فهميم ) را در كشورهايشان رعايت كنند ! غير از اين از نفت خبري نيست! زماني كه تشخيص داديم ، دولت نژادپرست كانادا ، حقوق شهروندان خويش را لگد مال مي كند ، درنگ جايز نيست ! بايد قطعنامه اي را به سازمان ملل ليبرال ها فرستاد و دولت كانادا را شديدا محكوم كنيم! خريد و فروش آپارتمان و خانه هم بايد براي شهروندان مسلمان ايراني مقيم اين كشور ممنوع شود! بايد هميشه دست پيش گرفت ، تا ديگران تو بزنند! زبان امروز سياست جهاني ؛ يعني همين!

بهر حال چون قرار است ما خر خود را برانيم و كاري به اين خيمه شب بازي ليبراليسم ، امپرياليست و صهيونيست و بقيه ايسم ها نداشته باشيم! شرط عقل به ما حكم ميراند كوچكترين توجه اي به بهانه هاي غربيان نبايد كرد! اينها دشمن دين و مردم و مملكت ما هستند! تنها چاره آن نخست : خروج از سازمان ملل متحد است ! دوم : لغو كليه قرار دادهاي تجاري ، فرهنگي و هنري و...با آنان! سوم : پايان دادن به كليه پيمان ها و قراردادي هاي بين المللي است! تنها شانس بقا و پيشرفت و توسعه صنعت و تكنولوژي ، هنر و ادبيات و علوم و .... كشور، در اتحاد با كشور هاي مسلمان و عربي است! از قديم هم حكما گفته اند: كبوتر با كبوتر . باز با باز....! اگر بمب و راكت اتمي هم لازم باشد ، پاكستان در اختيار ميگذارد! مانند اتحاديه اروپا ، مرز ها را هم باز مي كنيم تا نشئجات بدون مشكل قابل نقل و انتقالات باشد! كليه سفارت خانه ها و دفاتر نامسلمان ها را مي بنديم! براي جلوگيري از جاسوسي و ارسال اطلاعات ، كليه اقليت هاي غير مسلمان را هم راهي ديار كفار مي كنيم!

ميشويم اتحاديه كشور هاي مسلمان با قدرت نظامي اتمي ! با ارتشي منظم از فدائيان كشور هاي مختلف اسلامي! با حقوق بشري ويژه خود! در آن موقع است كه ليبراليسم(رنگ پريده) جرات چپ نگاه كردن به ما را نخواهد داشت! امپرياليست جهاني و حاميانش از ترس ما ، مو سيخ خواهند كرد و ارتش تجاوز گر خويش را عقب خواهند كشيد! سازمان ملل حرفي براي گفتن نخواهد داشت! چون قدرت فوق العاده اي به جهان امروزي ، اضافه گرديده كه ما هستيم! تنها مشكلي كه مي تواند بوجود آيد! مشكل رهبري مسلمانان است كه بايد طوري حل شود! آقايان خامنه اي ، ملا عمر ، بن لادن ، صدام ( اگرتا آن موقع در قيد حيات باشد) اسد ، قذافي و...! بايد شوراي رهبري را تشكيل دهند كه براي هر چند سال يكي را به عنوان خليفه مسلم مسلمين از ميان خويش انتخاب كنند! پيش به سوي بيداري ! در ضمن سال نو ميلادي بر همگان خصوصا هموطنان مسيحي مبارك باد . با تشكر از حوصله شما

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/2850

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اندر حكايت حقوق بشر، س. باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016