بسم الله الرحمن الرحيم
اين بنده هقتاد شش سال دارم و روحانی هستم. بايد بگويم که مطلبی را فرزند من از دستگاه کامپيوتر شخصيش چاپ کرده بود و برای من آورد. آن مطلب نوشته آقای يعقوب سهرابی بود. در آن مطلب ايشان مردم را دعوت به رای ندان در حکومت اسلامی کرده بود. بايد اعتراف کنم که اين نامه مرا تکان داد. از باب اينکه مع الاسف واقيياتی را بيان کرده بود که متاسفانه کسی از روحانيون به آن توجه لازم را نکرده بود و اين مطلب بقول امير مومنان در من باعث حزنی طويل شد. زيرا اين حکومت اسلامی بر عکس نام و عنوانش حکومتی ضد دين بوده و هست. زيرا سابق بر اين کسی رغبت و ميل اهانت به دين را البته نداشت. همه پشتيبان دين بودند. حتی خارجی ها و آنهايی هم که مسلمان نبودند. با دين و مذهب شيعه از در اهانت وارد نمی شدند. ولی ما با کمک کردن به روی کار آمدن اصحاب آيت الله خمينی و آيت الله خامنه ای بدبختانه همه اهانتهای عالم را برای خود خريده ايم. آنچه را آقای نويسنده مقاله نوشته اند بدبختانه مثل روز روشن و مبرهن است. در مورد جنگ و البته مسوليت آقای خمينی و نماينده ايشان آفای دعايی و جناب آقای رفسنجانی و آقای خامنه ای و ديگران نوشته ايشان کاملا مستدل است وکسی در ايرا به آن شکی روا نمی دارد. ولی مسوليت آقای رئيس جمهور اسبق يعنی آقای ابوالحسن بنی صدر هم در رابطه با جنگ مستبعد نيست. در مورد دين و قرآن و احاديث که اين آقای معلم از سر درد بيان داشته همه در رابطه با سياست درست است ولی آخر مگر دين سياست است؟ سياسی کردن آيات و روايات و احاديث توسط روحانيون ثمره ای جز چنين مکتوباتی نخواهد داشت. روحانيون معظم چرا سکوت کرده اند؟ چرا آنها با افشاگری حکومت اسلام نما انها خودشان در راه دفاع از دين پيشقدم نمی شوند. اصولا چرا کتمان می کنند که دين برای حکومت بر قلب و دل آمده ونه برای حکومت سياسی. چرا پيش از برخاستن طوفان قهر خداوند و مردم، خودشان برعليه اين همه ظلم قيام نمی کنند. چرا روحانيون خودشان را از مردم جدا کرده اند و به قدرت دوخته اند. چرا نبايد روحانيون در اين ظلم موضع بگيرند؟ چرا آنها فتوای تحريم فعال در انتخابات را نمی دهند؟ آنها بخوبی می دانند که بزودی بايد در پيشگاه مردم و خدای مردم پاسخگوباشند، چرا پيش از روز واقعه فتوای تحريم اين اسلام حکومتی واين انتخابات را نمی دهند؟ تا کی بايد ما شاهد شکستن حريم قداست دين و ايمان توسط آقايان خامنه ای و رفسنجانی و ائمه جمعه و شورای نگهبان باشيم؟ آيا کسی هنوز هست که فکر کند کسان ديگر غير از خود روحانيت مقصر اين حرمت شکنينتد. آيا آنچه را آقای يعقوب سهرابی در مورد تجاوز، قتل، زندانی بودن خواهران و برادران و کشتار زندانيان سياسی و تبعيض نوشته درست است يا درست نيست؟ اگر درست است پس چرا روحانيون فتوای تحريم اين حکومت را نمی دهند. روحانيونی که در حال از دست دادن آخرين طرفداران خود در جامعه هستند، پس از اينکه هيچ جايگاهی در جامعه نداشتند به کجا خواهند رفت؟ مگر می شود همه ملت ايران را کشت؟ ايجانب با وثوق کامل به اينکه ممکن است عواقب سويی برايم داشته باشد از طريق اين دستگاه اعلام می کنم که در انتخابات آينده شرکت نخواهم کرد. من به نوبه خود از اينکه قلم را دير بدست گرفتم از مردم معذرت می خواهم. من چنانکه گفتم خود و خانواده در انتخابات شرکت نخواهيم کرد و از مردم نيز درخواست می کنم که روز رای گيری حتی از خانه نيز بيرون نيايند تا با اين ايجاد خلوت بزرگ در شهرها، يک نه بزرگ به انحصار طلبان دکاندار دين فروش بدهند. زيرا شرکت در اين انتخابات قدرت مزيدی خواهد شد برای اضمحلال الباقی دين و رواج هر چه بيشتر و فساد و فحشا و اعتياد وقتل و غارت مردم. والاسلام.
تهران چهارشنبه سوم دی ماه 1382 محمد هادی معصومی
advertisement@gooya.com |
|