چهارشنبه 12 آذر 1382

شاهكار ادبيات فارسي! س.باستان

(از مجموعه مقالات طنز در طنز)

تظلم يك زبان بسته

از يك چيز اين «گوريل شارون» خوشم مي آيد، و آن اينكه برخلاف بعض چيزلمات هاي ما كه سال تا سال يادي از «حاج احمد متوسليان» نمي كنند، اسم اين گور به گوري «ران آراد» از زبانش نمي افتد كه نمي افتد. خلاف ادب است؛ به هر بهانه اي مثلا خروج اولين باد از شكم اين يارو برايش مراسم برگزار مي كنند. به قول قديمي ها؛ «معرفت از كه آموختي، از صهيونيست هاي بي معرفت»... ]دينگ دينگ[ يعني چه كسي پشت خط است؟

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

- بفرمائيد .
¤ شما بوديد مي گفتيد ؛رهبر معنوي جهان هستيد؟
- خب مگر مردم انگليس، شعارهاي ما را نمي دادند
¤ بين دولت و ملت شما شكاف وجود دارد.
- اگر وجود داشت كه مثل «ويزويز مشرف» مورد حمايت گرگ دبليوز پلنگ قرار مي گرفت!
¤ زبان خوش سرتان نمي شودها!
- آخه از قديم گفته اند، زبان خر را فقط خركچي مي فهمد!
¤ دين براي شما ابزار سركوب است؛ 19 سال است به جهانيان دروغ گفته ايد.
- اونجاي آدم خالي بند!
¤ اصلا مي دانيد! تمام حرف هايي كه پشت سر شما مي زنند، حق تان است؛ جمهوري صهيونيستي، قرباني تروريسم دولتي شماست.
- بميرم الهي؛ حالا جناب گوريل! شما خودشان را ناراحت نكنيد.
¤ ولي من «چيززاد» هستم!
- بازم كه چريك چيز اصلاحات، تو را انداخت جلو؛ حالا راستش را بگو؛ چقدر گرفتي؟
¤ تصدقت منظورم چيز نبودها. حالا يك حرفي زديم؛ ما از اين حرف ها زياد مي زنيم!!
- بعله. همه چيز استكبار را از آستين مي دهد بيرون، آن وقت مي گويد؛ «منظورم چيز نبودها!». به

قول تو گفتني؛ چيزش را ندارند انگار مجبورند... ]قيژ قيژ[ علي الظاهر همراهم است.


- الو.
¤ و... مآمو آمآئوو!!
- بجا نمي آورم!
¤ مشتي! همون گاوميشي هستم كه رفته بودم پارلمان يمن ديگه!
- به ! نيمه پنهان شما چطوره؟
¤ اي بابا، چه حال و احوالي؟ خدا وكيلي اين رسم معرفته؟ من زبون بسته توي همه عمرم، يك بار زدم تو خاكي، شما رسانه ها چه قشقرقي راه انداختين، راه به راه هي سركوفت اونو به ما مي زنين. همين مونده بود كه با دارو دسته گوريل شارون مقايسه بشيم كه توي گفت و شنود ديروزتان شديم. آخه خدارو خوش مي آد كه هر خري رو با من گاو مقايسه كنين؟! ( كيهان پنجشنبه ششم آذر هشتاد و دو )

گويا بزرگان زبان و ادب فارسي ، زماني كه براي انتقال ارثيه خود از جلوي موسسه كيهان رد مي شدند ، فعالان سياسي ـ فرهنگي دائره المعارف كيهان يا خواب بودند و يا رفته بودند تظاهرات دانشجويان را بهم بريزند! بدين منظور از طلب ادب و فرهنگ محروم شدند !حتي باد اين بزرگان به اين موسسه و فعالان آن نخورده است! اين دوستان هنوز فكر مي كنند تو چاله ميدان و مشغول نسق گيري و كركري خواندن هستند و يا تو قهوه خانه هاي شهباز جنوبي و ناصرخسرو دارند ترنا بازي مي كنند و براي هم مزه مي آيند و با صداي قناري و آواز آقاي حسن شهرستاني ( ملقب به....!) حال مي كنند!

ادبياتي را كه در فوق مشاهده فرموديد، نشان از سطح بالاي ادبيات سياسي ـ فرهنگي نشريه عصر تهران كيهان است به سرپرستي جناب آقاي حسين شريعتمداري كعب الخبار نظام ولايتي! نثر انتخابي آن را تنها ميشود ، در همين نشريه جستجو كرد! اين نثر و شيوه نگارش را بيشتر ميتوان با فرهنگ و زبان رايج خلافكاران در زندان جستجو كرد چون زبان ويژه اي است !

در هر حال جنبش اوباش ، نشريه اي ميخواست كه ادبيات و نظرات انقلابي خويش را بسط و گسترش دهد! نشريه كيهان ارگاني است براي اين جنبش ! و ميدانيم در جامعه اي با داشتن مردم سالاري ، مردم حق دارند نظرات خويش را بيان كنند ، خصوصا كساني كه براي ولايت سر خويش را هم خواهند داد!

مردم ايران در اواخر زمان شاه و اوائل انقلاب كه بساط شعار و شعار نويسي داغ بود با اين ادبيات در سطح وسيع آشنائي يافتند! خوب شعار ها بايد وزني داشته باشد كه از ريتم نيفتد! آن زمان بزرگان ادبي ما مانند حافظ ، رودكي ، فردوسي ، خيام و... تشريف نداشتن از نزديك با اين ادبيات آشنا شوند! خوب هم شد كه نبودند و اين هنر را از نزديك نديدند! چون امكان داشت تحت تاثير قرار ميگرفتند و اشعاري ميسرودند كه بايد در خلوت آن را خواند! نمونه اي از اين شاهكارهاي ادبيات فارسي را نقل مي كنيم تا نويسندگان و خوانندگان محترم نشريه ادبي ـ سياسي كيهان يادي از خاطره هاي آن دوران كنند !

شاه جنايت مي كند

.... حمايت مي كند

فرح ... چه رنگنه

كارتر ميگه سه رنگه

كارتر فرحو با .... ميخواد

شركت نفت و با جهازش ميخواد

.........

ما بچه هاي مولوي

شاه را گرفتيم تو طويله بستيم

ازبس كه عرعر كرد

بختيار رو هم خر كرد

مملي اگه شاه نميشد

اين همه غوغا نميشد.

رضا شاه سرت سلامت

عروست.... در آمد ..!

خوب آن دوران هنوز ما وزارت فرهنگ و ارشادي نداشتيم تا شعار ها را از نظر دستورزبان فارسي غلط گيري و تنظيم كند! توده هم ( كه الان فكر مي كنم بخشي از آنان شدند قلم زن نشريه كيهان) هر چه از درون داشت به بيرون نشت داد و بدون پشتوانه ميساخت و ميريخت بيرون! كسي هم ايرادي نمي گرفت! با تبديل نشريه كيهان به ارگان اوباش ، شعار ها سياسي تر ، با محتوائي ديگر تنظيم شد كه بخشي از اين ادبيات ( ويژه كيهان )را در بالا ملاحظه فرموديد! به عنوان پيشنهاد بد نيست اين ادبيات ترجمه شود ( البته اگر كسي توان ترجمه اين نوع ادبيات را به زبان مثلا انگليسي و يا فرانسوي داشته باشد!) و براي دريافت جايزه نوبل ادبيات به كشور سوئد ارسال شود! هميشه كه نميشود از گل و بلبل و يار بي وفا صحبت كرد!

اگر فكر كرديد با گذشت بيش از بيست سال تغييري در نثر و ادب اين جماعت شده است ، به قول خودشان (( تو خاكي )) زديد! بالاخره روح آقايان رمضان يخي ، اصغر خالدار و....در سطح شهر مشغول رفت و آمد است! با داشتن يك چنين فرهنگ و ادبياتي اگر قرار باشد نشريه اي سياسي ـ اجتماعي عرضه كرد تا مسائل داخلي و خارجي نيز تحليل شود، زبان و ادبياتش همان خواهد بود كه نمونه اش در بالا اشاره شد! با تشكر از حوصله شما

در همين زمينه:

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/1857

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'شاهكار ادبيات فارسي! س.باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016